خوشبختی چیست

خوشبختی همین در کنار هم بودن‌ هاست
همین دوست داشتن‌ هاست
درآغوش گرفتن ‌هاست
خوشبختی همین لحظه ‌های ماست،
همین ثانیه‌هایی‌ ست که در شتاب زندگی گمشان کرده‌ایم!!
ثانیه ها را دریابیم …

به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد
به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد
و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است.


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 11:13 نويسنده : soheil ا

 

 

jodaiy

آدم هــا بـرای هــم سنگ تمــام مـی گذارنــد،
امــا نـه وقتــی کــه در میانشــان هســتی،
نــــــــه…
آنجــا کــه در میــان خـاک خوابیــدی،
“سنـــگِ تمــام” را می گذارنـد و مــی رونــد !!!
دست گلی را که می خواهی بعد از مرگ برایم بیاوری…

همین حالا تا زنده هستم به من هدیه کن!


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 11:12 نويسنده : soheil ا

امروز باورم شد
که تو خسته تر از آن بودی که بفهمی دوست داشتنم را…
از من گذشت…
اما…
هرجا هستی
“خسته نباشی”…


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 11:11 نويسنده : soheil ا

harfhaye [AloneBoy.com] nagofte

من پر از حرفهای نگفته ام
حرف هایی از جنس سکوت
حرفهایی برای هیچکس
به باد سپرده ام
حرفهای نگفته ام را…
حالا حتی باد هم بی تابی میکند نبودنت را
نمیبینی سرگردان کوه و بیابان شده؟


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 11:9 نويسنده : soheil ا

 

rafty [AloneBoy.com]

رفتی؟
به سلامت!
من خدا نیستم که بگویم:
“صد بار اگر توبه شکستی باز ای”!
آنکه رفت، به حرمت آنچه با خود برد، حق برگشت ندارد…
رفتنت مردانه نبود، لا اقل مرد باش و برنگرد…


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 11:8 نويسنده : soheil ا

 

 

ahmad [AloneBoy.com] shamloo

دیر زمانی در او نگریستم
چندان که چون نظر از وی بازگرفتم
در پیرامون من
همه چیزی به هیات او در امده بود
آنگاه دانستم
که مرا دیگر از او
گریزی نیست…


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 11:7 نويسنده : soheil ا

delam baraye [AloneBoy.com] khodet tang shode

اصلا به روی خودم هم نمی آورم
که نیستی
هر روز صبح
شماره ات را می‌ گیرم
زنی می‌ گوید: دستگاه مشترک…
حرفش را قطع می‌کنم!
صدایت چرا انقدر عوض شده عزیزم؟
خوبی؟ سرما که نخورده ای؟
می‌ دانی دلم چقدر برایت تنگ شده است؟
چند ثانیه ای سکوت می‌ کنم
من هم خوبم
مزاحمت نمی‌ شوم
اصلا به روی خودم هم نمی آورم
که نیستی…


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 11:6 نويسنده : soheil ا

ashege [AloneBoy.com] dgri shodei

ای کاش گفته بودی…

ای کاش گفته بودی که عاشق دیگری شده ای
من خودم عاشق بودم…

درکت می کردم…


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 11:5 نويسنده : soheil ا

 

garibe [AloneBoy.com]

خیلی حالش خراب بود
از زمین و زمان بریده بود
رفتم تو زندگیش
خیلی طول نکشید که حالش خوب شد
تشکر کرد و رفت…


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 11:5 نويسنده : soheil ا

 

umade bud [AloneBoy.com] didanam

هر کسی برای خودش خیابانی دارد…
کوچه ای…
کافی شاپی..
و شاید عطری…
که بعد از سالها… خاطراتش گلویش را چنگ میزند!


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 11:4 نويسنده : soheil ا

 

dar aghoshe [AloneBoy.cm] tost

اینکه در آغوش توست
زمانی آرزویم بود
عزیزم بود
ولی حالا…
حرفی نیست…
فقط هوایش را داشته باش!
اما بازیچه اش نشو
مثل من…

 


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 11:2 نويسنده : soheil ا

 

man o [AloneBoy.com] to

من و تو خیلی کارها به دنیا بدهکاریم…

مثل… یک عکس دو نفره

چرخ زدن بی دلیل در خیابان

نوشیدن یک فنجان قهوه تلخ اما گرم در یک روز سرد زمستانی

ببین من و تو هنوز خیلی کار داریم…

من و تو حتی خاطره آشناییمان را هم به دنیا بدهکاریم.


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 11:1 نويسنده : soheil ا

 

cigar [AloneBoy.com]4

گاهی باید رد شد
باید گذشت
گاهی باید در اوج نیاز، نخواست
گاهی باید کویر شد
با همه ی تشنگی
منت هیچ ابری را نکشید
گاهی برای بودن
باید محو شد
باید نیست شد
گاهی برای بودن باید نبود
گاهی باید سیگارت را برداری
و رهسپار کوچه هایی بشی که
خیلی وقته رهگذری ازش عبور نکرده
گاهی باید نباشی
تا لااقل یه جایی
توی گوشه کنار این شهر
دلی برات تنگ بشه…


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 11:0 نويسنده : soheil ا

geyde ehsas [AloneBoy.com] ra zadan

آهای… با توام!
تا آخر عمرت مدیونی!
به کسی که باعث شدی بعد از تو دیگه عاشق هیچکس نشه!
میفهمی…؟


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 11:0 نويسنده : soheil ا

garibe [AloneBoy.com]

فراموشم نکن شاید سالها بعد، در گذرخیابانها از کنار هم، بگویی آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود…


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:58 نويسنده : soheil ا

 

umade bud [AloneBoy.com] didanam

دیروز اومده بود دیدنم با یه شاخه گل سرخ و لبخندی که همیشه آرزوشو داشتم
گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده ولی من فقط نگاش کردم… وقتی رفت…

سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود…


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:57 نويسنده : soheil ا

harfhaye [AloneBoy.com] nagofte

دوست، تقدیر گریزناپذیر ما نیست. برادر، خواهر، پسرخاله و دخترعمو نیست که آش کشک خاله باشد. دوستی، انتخاب است. انتخابی دو طرفه که حد و مرز و نوع آن به وسیله همان دو نفری که این انتخاب را کرده اند، تعریف می شود. با دوستانمان می توانیم از همه چیز حرف بزنیم و مهم تر آن که می توانیم از هیچ چیز حرف نزنیم وسکوت کنیم. با دوستانمان می توانیم درد دل کنیم و مهم تر آن که می شود درد دل هم نکرد و بدانیم که می داند. از دوستانمان می توانیم پول قرض بگیریم و اگر مدتی بعد او پول خواست و نداشتیم، با خیال راحت بگوییم نداریم. و اگر مدتی بعد تر دوباره پول احتیاج داشتیم و او داشت، دوباره قرض بگیریم. با دوستانمان می توانیم بگوییم: «امشب بیا خونه ما دلم گرفته» و اگر شبی دیگر زنگ زد و خواست به خانه مان بیاید و حوصله نداشتیم بگوییم: «امشب نیا حوصله ندارم». با دوستانمان می توانیم بخندیم، می توانیم گریه کنیم، می توانیم رستوران برویم و غذا بخوریم، می توانیم بی غذا بمانیم و گرسنگی بکشیم، می توانیم شادی کنیم، می توانیم غمگین شویم، می توانیم دعوا کنیم، می توانیم در عروسی خواهر و برادرش لباس های خوبمان را بپوشیم و فکر کنیم عروسی خواهر و برادر خودمان است. و اگر عزیزی از عزیزان دوستانمان مُرد، لباس سیاه بپوشیم و خودمان را صاحب عزا بدانیم. با دوستانمان می توانیم قدم بزنیم. می توانیم نصف شب زنگ بزنیم  و بگوییم: «پاشو بیا اینجا» و اگر دوستمان پرسید «چی شده؟»، بگوییم: «حرف نزن فقط بیا». و وقتی دوستمان بی هیچ حرفی آمد، خیالمان راحت باشد که در این دنیا تنها نیستیم. با دوستانمان می توانیم حرف نزنیم، کاری نکنیم، جایی نرویم و فقط از این که هستند، خوشحال و خوشبخت باشیم.


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:56 نويسنده : soheil ا

cigari [AloneBoy.com] shavam

سیگار به دست به آینه خیره می شوم
به چشمانم نگاه می کنم… به صورتم… به دود سیگار…
پک می زنم… عمیق… عمیق تر…
چقدر دلم برای خودم تنگ شده است…


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:55 نويسنده : soheil ا

 

delam [AloneBoy.com] khastas

برای دلم، گاهی مادری مهربان میشوم، دست نوازش بر سرش میکشم میگویم: «غصه نخور، میگذرد…»
برای دلم، گاهی پدر میشوم، خشمگین میگویم: «بس کن دیگر بزرگ شدی…»
گاهی هم دوستی میشوم مهربان، دستش را میگیرم میبرمش به باغ رویا…
دلم، از دست من خسته است…


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:54 نويسنده : soheil ا

کاش انقد راحت قضاوت نمیکردین…
کاش انقد راحت تهمت نمیزدین…
فقط شما نمیدونین پاکی و عفت یعنی چی…
به خدایی خدا ما هم میدونیم…
نسل ما، نسل بی بند و باری و کثافت کاری نیست…
به من ایمان بیار پدرم…
به من ایمان بیار مادرم…


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:52 نويسنده : soheil ا

گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم،
ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود! درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم…
تمام می شود!
بالاخره تمام می شود…


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:51 نويسنده : soheil ا

 

دوباره صدایم کن

 

 

نیمکت عاشقی یادت هست؟

 

 

کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود..

 

 

بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،

 

 

برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت..

 

 

او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،

 

 

اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد.

 

 

بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،

 

 

مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ

 

 

جداییمان را به دلش بگذاریم.

 

 

بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.

 

دوباره صدایم کن..


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:49 نويسنده : soheil ا

 

میبخشم کسانی راکه هرچه خواستند بامن بادلم

وبااحساساتم کردند،ومرا

در دوردست خودم تنها گذاشتند،ومن امروز به پایان خودم

نزدیکم،پروردگارا به من بیاموز در این فرصت حیاتم

آهی نکشم برای کسانی که دلم راشکستند!


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:48 نويسنده : soheil ا

خوانده بود :
“زیر باران باید رفت”
فکر می کرد :
زیر باران باید ، رفت !


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:46 نويسنده : soheil ا

 

asheganeh88

از دیدن بعضی صحنه ها
نه حق داری داد بزنی
نه حق داری گله کنی !
.
چون دیگه به تو “هیچ ربطی” نداره
.
بادیدن بعضی صحنه ها فقط خرد می شی !

یه صحنه
مثلِ
این . . .

اگه پسر باشی موهات می ریزه

اگه دختر باشی قطره قطره ی اشکات


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:45 نويسنده : soheil ا

 
گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم
گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم
گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود که چشمانمان رهایش نمی کند
گاه یک عشق انقدر ماندر می شود که فراموش نمی کنیم


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:44 نويسنده : soheil ا

آمدنـــــ ـــــت را یادمــــــــــ

نیست

بیصدا آمدی بی آنکه مـــــــ ـــــن

بدانم

بی اجـــــــازه ماندی بی آنکه

مــــــ ـــــن بخواهم

 

اما اکنون ذره ذره وجـــــــودم

 

مانـــــدنت را تــ ــمنا

 

میـــکند

 

مهمان ناخواندهی

 

قــــــــلبم بمان که مانـــ ــدنت را سخـ ــت

 

دوســـــت دارمــــــــ

 

بمان برای باور من که

 

لحظهلحظه ی

 

زنـــــــــدگی خـــویش را

با تو

 

پــیوند زدهام

 

بـــــمان

که سختدوستــــــــت دارمــــــــــــــ….


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:42 نويسنده : soheil ا

 

 

کاش بودی و میفهمیدی وقت دلتنگی یک آه چه وزنی دارد!

 

لطفاهی نپرس دلتنگی چه معنی دارد؟!

 

دلتنگی معنی ندارد… درد دارد…


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:38 نويسنده : soheil ا

 


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:37 نويسنده : soheil ا

 

چرا نگاه می کنی؟ تنهــا ندیده ای؟

 

به من نخنـــد…

من هم روزگاری عزیــــز دل کسی بودم


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:36 نويسنده : soheil ا

به اندازه ی نوشیدن یک فنجان قهوه ی تلخ بمان

بمان و تحمل کن

من نگران بعد رفتنت نیستم

من نگران خاطرات شیرین لحظه های با تو بودنم

که همه را با رفتنت تلخ میکنی

پس بمان و با نوشیدن یک فنجان قهوه کام خود را برای مدتی هرچند کوتاه تلخ کن

و بدان مدتها کام

که نه زندگی من را تلخ کردی

ومن تلافی جز تعارف یک فنجان قهوه ی تلخ به تو نداشتم…


موضوعات مرتبط: متن های عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: متن های عاشقانه ,

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 ا 10:31 نويسنده : soheil ا
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد
Weblog Themes By سایت عاشقانه